وقتی هوش مصنوعی «شخصیت» پیدا میکند/ نبرد غولهای هوش مصنوعی در ۲۰۲۵



تینا مزدکی_با ظهور نسخههای جدید، به نظر میرسد OpenAI قصد دارد نسخه بالغتری از هوش مصنوعی را ارائه دهد؛ مدلی که قدرت منطقی GPT-۵ را با جذابیت و لحن اصلاحشده نسخه ۵.۱ ترکیب کرده است. در مقابل، جیمینای ۳ گوگل نیز به تازگی وارد میدان شده و محبوبیت آن به سرعت در حال افزایش است.
در یک آزمایش، هر دو مدل در سه حوزه خلاقیت، توضیح مفاهیم منطقی و تحلیل فرهنگی به چالش کشیده شدند تا مشخص شود کدامیک فراتر از یک ماشین، شبیه به یک همراه انسانی عمل میکند.
۱. آزمون خلاقیت
در اولین چالش، از هر دو هوش مصنوعی خواسته شد یک شعبدهبازی ساده با سکه برای یک کودک شش ساله آموزش دهند.
ChatGPT ۵.۲ یک دستورالعمل گامبهگام و بسیار شفاف ارائه داد. این مدل ترفند «سکه ناپدید شونده» را انتخاب کرد و با لحنی صمیمی نکاتی درباره نحوه پرت کردن حواس تماشاگر اضافه کرد. پیام نهایی او این بود: «کلید کار در اعتمادبهنفس است؛ طوری تظاهر کنید که انگار خودتان هم شگفتزده شدهاید!»
جیمینای ۳ نیز ترفند مشابهی را پیشنهاد داد، اما روی جنبه داستانی تأکید بیشتری داشت. گوگل پیشنهاد کرد که به کودک بگویید سکه جادویی است و فقط برای کسانی ظاهر میشود که به آن باور دارند. اگرچه این رویکرد کمی برای یک ترفند یک دقیقهای سنگین به نظر میرسید، اما از نظر ایجاد فضای دراماتیک بسیار جذاب بود.
۲. آزمون منطق
برای آزمایش قدرت توضیح مفاهیم فنی به زبان ساده، از آنها خواسته شد مفهوم «توهم» (Hallucination) در هوش مصنوعی را برای فردی غیرمتخصص شرح دهند.
ChatGPT ۵.۲ از یک آنالوگی (قیاس) دقیق استفاده کرد: «تصور کنید از یک دوست بسیار با اعتمادبهنفس حقیقتی را میپرسید؛ او خیلی سریع و با اشتیاق جواب میدهد، اما کاملاً اشتباه میگوید! توهم یعنی همین؛ هوش مصنوعی طوری حرف میزند که انگار درست است، اما در واقعیت همه چیز ساخته ذهن خودش است.»
جیمینای ۳ سراغ استعاره دانشآموز رفت و گفت: «مثل دانشآموزی است که درس را نخوانده اما میخواهد خودش را باهوش نشان دهد، بنابراین با چهرهای کاملاً جدی شروع به حدس زدن میکند؛ گاهی به حقیقت نزدیک است و گاهی کاملاً دور.»
۳. آزمون تحلیل فرهنگی
در چالش آخر، از آنها خواسته شد تحلیل کنند که چرا مردم همچنان به خرید نوار کاست یا کتابهای چاپی علاقه دارند.
جیمینای ۳ با یک رویکرد کاملاً احساسی پاسخ داد. این مدل معتقد بود رسانههای فیزیکی «بافت، آیین و خاطره» را فراهم میکنند و نوستالژی را نوعی مقاومت در برابر «فرهنگ راحتی» دانست. جیمینای نوشت: «یک لیست پخش در الگوریتمها ناپدید میشود، اما یک نوار کاست یادش میماند که شما کجا آن را متوقف کردید.»
ChatGPT ۵.۲ نگاهی تحلیلیتر و در عین حال عمیق داشت. این چتبات معتقد بود رسانههای فیزیکی افراد را در «زمان و مکان» مهار میکنند و نقصهای موجود در این رسانهها (مانند نویز نوار یا بوی کاغذ) را دلیل محبوبیت آنها دانست. او نوستالژی را نه غرق شدن در گذشته، بلکه «جستجوی چیزی گمشده» در دنیای دیجیتالِ بدون بافت توصیف کرد.
در نهایت، هر دو مدل در سطحی قرار دارند که انتخاب بین آنها بیشتر به «سلیقه شخصی» کاربر برمیگردد تا توانایی فنی. به نظر میرسد ChatGPT در دقت و ایجاز عملکرد بهتری دارد، در حالی که جیمینای در بازی با کلمات و ایجاد فضای احساسی توانمندتر است. کارشناسان به کاربران توصیه میکنند که از هر دو مدل استفاده کنند، چرا که تفاوت آنها در سال ۲۰۲۵ بیشتر شبیه به «لهجههای متفاوت» در یک زبان واحد است.
منبع: techradar
۵۸۳۲۳
لینک خبر